۱۳۸۹ اردیبهشت ۹, پنجشنبه

مطالب امتحان ام سی سی ای ای روی گوشی موبایل شما


تحقیقات من در دنیای مجازی و واقعی نشانگر آن است که بهترین و مطمئن ترین راه برای موفقیت در امتحان ام سی سی ای ای،  استفاده از کتاب تورنتو نوتز و کتابهای خلاصه شده  مشابه است.
به شرطی که نکته به نکته ومو به مو خوانده وحفظ شود.
برای موفقیت در این امتحان تصمیم گرفتم با استفاده از نرم افزارهای مرورگر (لایتنر)تمام مطالب را حفظ کنم.
برای شروع کار بخش هایی از مطالب مبحث بیماریهای زنان از منابع مختلف (با نگاه اصلی به تورنتو نوتز و لکچر نوتز کاپلان)را بر روی گوشی ریخته ام.
در آینده نزدیک این مبحث را بطور کامل برای دانلود خواهم گذاشت.
نمونه سوالات مبحث بیماریهای عفونی زنان را برای دست گرمی از اینجا

می توانید دانلود کنید.
ایرادهای تایپی و گرامری را هم بر بنده ببخشید
اگر هم قصد مشارکت دارید می توانید نظر بگذارید تا تماس گرفته شود.

Discover Canada: the Rights and Responsibilities of Citizenship

هرچند وقت یک بار به سایت مهاجرت کانادا سر می زنم تا از وضعیت
پرونده خود با خبر شوم.
چند روز قبل متوجه شدم که متن کتاب «حقوق و مسوولیت های شهروندی»به اشکال مختلف برای دانلود گذاشته شده است.
فایل صوتی را دانلود کردم و در مواقع پیاده روی یا اوقات مرده دیگر به آن گوش می سپارم.
مطالب جالبی در این کتاب موجود است 
و شنیدن آن را به همه مهاجران توصیه می کنم علی الخصوص با علم به این نکته که پس از اقامت در کانادا وهنگام دریافت تابعیت کانادا از مطالب همین کتاب امتحان گرفته خواهد شد

۱۳۸۹ فروردین ۲۰, جمعه

فکر مهاجرت و انتخاب وکیل

فکر مهاجرت و انتخاب وکیل

1-فکر مهاجرت فکر تازه ای برایم نبود.اولین بار که بطور جدی تصمیم به رفتن گرفتم(یا در حقیقت برایم تصمیم گرفتند) بیش از بیست سال قبل بود.
یک روز به مدرسه مان آمدند و اعلام کردند که از هرکلاس باید یک نفر داوطلبانه برای جبهه نام نویسی کند!طبیعتا تا آن روز هرکس که قصد رفتن داشت رفته بود و آنها که مانده بودند در صدد بودند تا مثل من در سنگر علم ودانش باشند تا توپ و تفنگ.اما آقای مدیر اعلام کردند(هرچند این اعلام فقط در حد حرف ماند) که اگر کسی داوطلب نشود فردا قرعه کشی می کنیم تا سنگرهایتان را عوض کنیم!.وقتی از دبیرستان به منزل برگشتم،پدر ومادر محافظه کار من که تا آن موقع حتی فکر مهاجرت هم به ذهنشان نمی رسید تصمیم جدی گرفتند که فرزندان پسر خانواده را راهی سوئد کنند.زمانی بود که کشورهای اروپایی بطور فله ای پذیرای ایرانیان بودند.
مدتی از جریان نام نویسی داوطلبانه در مدرسه! نگذشته بود که از بخت خوب یا بد بنده
جنگ تمام شد ومن پزشکی قبول شدم.لذا اولین پرونده مهاجرت اینگونه بسته شد.
بار دوم که تصمیم به مهاجرت گرفتم ،قرارشد به اتفاق همسر وفرزند به استرالیا برویم.با سفارت مکاتبه کردم وجواب دادند که اگر پزشک یا متخصص پزشکی هستید درخواست نفرستید.
این هم از دومیش
بار سوم حدود دو سال قبل بود که دوباره شنیدم که استرالیا نیاز به پزشک دارد.علیرغم ایزوله بودن جغرافیایی کشور استرالیا وبدی آب وهوای آنجا،تصمیم گرفتم این بار حتما بطور جدی اقدام کنم .
در حال جمع آوری اطلاعات بودم که یکی از دوستان پیشنهاد  مهاجرت به کانادا داد.گفت هم روند را تسریع کرده اند وهم هوایش گرمای استرالیا را ندارد.و هم بر عکس استرالیا که باید اول مدرکت را رجیستر کنی تا بعد درخواست ویزا کنی،کانادا اول اقامت دائم می دهد وبعد فرصت داری برای تایید مدارکت اقدام کنی.
این بود که این بار بطور جدی اقدام کردم.
وقتی می نویسم جدی یعنی واقعا جدی.مطبم را تقریبا بسته ام .از نظر مالی فشارها را پذیرفتم.قید تفریح وخرید را زدم و البته این کار ممکن نبود مگر با همکاری همسر و خانواده.
همسرم در ابتدا در دودلی و شک بود اما پس از سبک وسنگین کردن،حمایت های لازم را از این تصمیم انجام داد و می دهد.

2-انتخاب وکیل

در مشورتهای دوستانه، اکثر آنها که قبلا اقدام کرده بودند وراه و چاه کار را می دانستند، معتقد بودند که انتخاب وکیل ،امری بی فایده است.اما افرادی هم بودند که صادقانه اعتراف می کردند که به علت عدم آشنایی با امور و نداشتن وکیل مجبور شده اند به خاطر یک اشتباه کوچک ،چند ماه معطل شوند.
 با توجه به اینکه با امور اداری مهاجرت آشنایی نداشتم وفامیل درجه یک یا حتی دوم هم در کانادا نداشتم که کمک کارم باشد، و می خواستم در اسرع وقت به نتیجه برسم،تصمیم قطعی گرفتم که از وکیل استفاده کنم.
ابتدا با چند وکیل معروف که در ماه وا-ره تبلیغ می کردند با ای میل تماس گرفتم.
متاسفانه اکثر آنها یا به ای میل بنده جواب ندادند و یا طوری جواب دادند که از جواب ندادن بهتر بود.
از یکی از دوستانم شنیدم که این وکلای ماهواره ای و پرآوازه بیشتر به دنبال مهاجران مایه دار و سرمایه گذار هستند.
در قدم بعدی به اینترنت سرزدم وجستجوی مفصلی را انجام دادم.در نهایت با توجه به برخورد مناسب تلفنی و اینکه سایت کنپارس ، علاوه بر خدمات مهاجرت ادعا می کرد برنامه هایی هم برای پزشکان دارد تصمیم گرفتم با این شرکت قرارداد ببندم.
از آنجایی که شنیده بودم که تعدادی کلاهبردار در این کارها دخالت می کنند و با توجه به مطالب وبلاگهای دیگر،ابتدا از ثبت شدن نام وکیلم در لیست مشاوران تایید شده کانادا مطمئن شدم وسپس قرارداد را بستم.
فعلا هم منتظر مدیکال هستیم و هرچند تازگی ها تاخیرهایی در پاسخ تلفنی و ای میل از طرف شرکت وجود دارد اما تا اینجا از خدماتشان راضی ام.

تغییر نام وروش کار وبلاگ

در ابتدای راه اندازی وبلاگ قصد نداشتم مطالب شخصی بنویسم و هدفم صرفا راه اندازی یک سیتم خبری بود اما چند نفر از خواننده ها ای میل زدند واظهار کردند که بهتر است در کنار خبرخوان گوگل،مطالبی هم درباره تجربیات خود بنویسم تا شاید راهگشای دیگر دوستان باشد.
براین اساس اسم وبلاگ را به "مهاجرت یک پزشک به کانادا"تغییر دادم.
امیدوارم مقبول افتد